به گزارش روابط عمومی و مرکز اطلاع رسانی شرکت خدمات عمومی فولاد ایران، تازهترین آمارهای رسمی زنگ خطر جدی برای صنعت فولاد ایران را به صدا درآوردهاند. تولید و صادرات مقاطع طویل فولادی با افتی همزمان مواجه شدهاند و در یک چرخش نگرانکننده، سهم تجار از صادرات میلگرد کشور به بیش از دو برابر تولیدکنندگان رسیده است.
در همین حال پروژههایی چون مجتمع سبز جیندالاستیلالدقم در عمان تصویری متفاوت از آینده صنعت فولاد منطقه را به نمایش میگذارند؛ آیندهای که ایران نهتنها در آن حضور ندارد، بلکه در حال عقبنشینی از جایگاههای سنتی خود است.
فروپاشی تدریجی تولید فولاد
طبق دادههای انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، تولید فولاد میانی در سال ۱۴۰۳ نسبت به سال قبل با افت ۵.۷ درصدی مواجه شده است. در حالیکه ظرفیت اسمی صنعت فولاد کشور بیش از ۵۰ میلیون تن در سال است، میزان تولید واقعی حدود ۳۰ میلیون تن برآورد میشود. این یعنی به طور تقریبی نیمی از ظرفیت تولید بلااستفاده باقی مانده و منابعی که میتوانست ارزآور و اشتغالزا باشد به باتلاق ناکارآمدی و ناترازی افتاده است.
زیان اقتصادی این عقبماندگی قابل اغماض نیست؛ طبق اعلام رسمی انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران تنها در سال گذشته حدود ۵.۵ میلیارد دلار ارزش تولید از بین رفت و این رقم در بازه چهار ساله به ۱۴ میلیارد دلار رسیده است. این زیان، نه ناشی از کاهش تقاضای جهانی بلکه نتیجه مستقیم بحرانهای داخلی نظیر کمبود انرژی، فرسودگی زیرساختها و بیثباتی در سیاستگذاریهاست.
جای خالی تولیدکننده، میدان باز برای دلال
وضعیت صادرات میلگرد نیز نشانهای هشداردهنده از انحراف ساختاری صنعت است. بر اساس دادههای کتاب سال فولاد ایران، سهم تولیدکنندگان از صادرات میلگرد از ۶۷ درصد در سال ۱۴۰۲ به تنها ۳۵ درصد در سال ۱۴۰۳ کاهش یافته در حالیکه سهم دارندگان کارتهای بازرگانی یک بارمصرف از ۳۳ به ۶۵ درصد رسیده است. این یعنی صادرات فولاد بیش از آن که از دل کارخانه و تولید واقعی بیرون بیاید، اکنون در اختیار حلقههای واسطه و غیرمولد قرار دارد.
از آنچه بهظاهر افزایش صادرات تعبیر میشود در عمل چیزی عاید صنعت واقعی کشور نمیشود؛ نه اشتغال، نه سرمایهگذاری و نه ارتقای فناوری. حتی برترین صادرکنندگان میلگرد کشور نیز با سهم ۸.۳ درصد در چنین ساختاری قربانی واسطهگری شدهاند. در نتیجه، تولیدکننده واقعی عقبرانده شده و دلال به موتور محرکه صادرات تبدیل شده است.
صادرات و تولید توأمان منفی شدند
همراستا با میلگرد، آمارهای انجمن فولاد نشان میدهد که در دو ماهه نخست سال ۱۴۰۴، تولید فولاد و صادرات مقاطع طویل فولادی همزمان منفی شدهاند. این در حالی است که این بخش، ستون فقرات بسیاری از پروژههای زیرساختی، ساختمانی و صادراتی محسوب میشود. کاهش همزمان تولید و صادرات در این حوزه زنگ خطری جدی است؛ آنهم در شرایطی که ایران به شدت نیازمند ارزآوری و توسعه صنعتی است.
همچنین بر اساس آمار این انجمن درصد تغییرات صادرات کل مقاطع فولادی نیز منفی شده است.
آتشی که محدودیتهای تأمین برق بر دامان صنایع فولادی انداخت
محدودیتهای بیسابقه در تامین برق و گاز، عامل مستقیم بسیاری از این ناکامیهاست. برای نخستینبار در سال ۱۴۰۴، قطعی برق از اواسط فروردین آغاز شد. صنایع فولاد با دستور کاهش مصرف تا ۹۰ درصد مواجه شدند که در زبان صنعتی، توقف کامل فعالیتهاست.
این محدودیتها نهتنها منجر به توقف تولید شدند بلکه آسیبهای سنگینی به ماشینآلات، مواد اولیه و ساختار مالی واحدها وارد کردند. کارخانهها ناچار به پرداخت دستمزد، اقساط بانکی و هزینههای جاری در حالی هستند که حتی نمیتوانند تولیدی داشته باشند. آنچه بهعنوان مدیریت بار در ظاهر توجیه میشود، در عمل نابودی زیرساخت صنعتی کشور است.
از همه بدتر، رویکرد سیاستگذاران در مواجهه با این بحرانهاست. گاهی مقایسههایی از قبیل مصرف گاز ایران و آلمان مطرح میشود، بدون آنکه به تفاوتهای فنی و ساختاری اشاره شود. ۷۰ درصد فولاد دنیا از کوره بلند و سوخت زغال سنگ تولید میشود؛ در حالیکه ایران بر پایه گاز طبیعی بنا شده و حتی چین نیز اکنون در حال حرکت به سمت کورههای قوس الکتریکی است. بنابراین ایراد گرفتن از روش تولید فولاد در ایران بدون درک بستر انرژی کشور، تنها گمراهکننده و فاقد مبنای کارشناسی است.
عمان در مسیر آینده، ایران در دور باطل بحران
به نقل از چیلان آنلاین، در نقطه مقابل وضعیت تلخ فولاد، عمان با حمایت دولتی و جذب سرمایه خارجی در حال ساخت یکی از پیشرفتهترین مجتمعهای فولاد سبز جهان است. پروژه سه میلیارد دلاری جیندالاستیلالدقم از سال ۲۰۲۸ آغاز بهکار میکند. این مجموعه ابتدا با گاز طبیعی فعالیت میکند و سپس تا سال ۲۰۳۵ بخشی از تولید خود را به هیدروژن سبز تغییر میدهد. برق مورد نیاز آن نیز از پروژههای انرژی تجدیدپذیر تأمین است.
در واقع، عمان نه فقط به دنبال رقابت در بازار فعلی، بلکه در حال ساخت موقعیتی استراتژیک برای آینده بازار فولاد جهان است؛ جایی که تولید کمکربن و پایدار، مزیت رقابتی اصلی است.
فرصتهای سوخته و بازارهای ازدسترفته برای ایران
در مجموع، مقایسه این دو مسیر چیزی جز روایت دو سرنوشت متفاوت نیست. عمان با مدیریت منابع، سرمایهگذاری در زیرساخت و آیندهنگری فناورانه، به دنبال تصاحب بازارهای نوظهور فولاد سبز است. در مقابل، ایران حتی در حفظ سهم فعلی خود از بازارهای سنتی نیز ناکام مانده و نهتنها صادرات، بلکه تولید داخلی آن در حال ریزش است.
سهم تجار از صادرات از تولیدکنندگان بیشتر شده، برق، گاز و سیاست شفاف و پایدار هم نیست. در چنین شرایطی، از صنعتی که باید پیشران اقتصاد غیرنفتی کشور باشد، تنها زنجیرهای خسته و منفعل باقی مانده که با هر شوک جدیدی، یک پله دیگر به عقب میرود.